پیشینیان ما نیز علاوه بر استحکام بنا به شاخصهای دیگری همچون زیباشناختی، احساس آرامش و راحتی، رعایت حقوق عامه، مشرف نبودن ساختمانها به یکدیگر، نورگیر بودن و صرفهجویی در انرژی یا بوم و اقلیم و... در معماری داخلی و بیرونی ساختمانها و همچنین در شهرسازیها توجه کافی میکردند.
اما امروزه هر چه زمان میگذرد، گویا این شاخصها بیشتر رنگ میبازند. دیگر از خانههایی با حیاطهای وسیع، اندرونیها، هشتیها، مقرنسکاری، جلوخانها و... خبری نیست و به جای آن، مجتمعهای مسکونی و ساختمانهای بلند در شهرها قد برافراشتهاند که بسیاری از آنها یا هیچ یک از شاخصهای معماری ایرانی اسلامی را ندارند و یا در خوشبینانهترین حالت واجد دو سه مورد آن هستند.
این در حالی است که در قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب۱۳۷۴ و همچنین در مباحث مقررات ملی ساختمان مصوبه سال۱۳۹۲ بر رعایت الگوهای معماری اسلامی ایرانی در ساختمانها و سازهها تأکید شده است. ضمن اینکه بر اساس مصوبه سال۱۳۹۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود نظامنامه پیوست فرهنگی برای تمام طرحهای مهم و کلان کشور یک الزام قانونی است. این موضوع در سند ملی معماری و شهرسازی که در روزهای پایانی دولت سیزدهم برای اجرا ابلاغ شده نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
شهرداریها و نسل جدید معماران بیتوجهاند
محمود فاطمی عقدا، رئیس اسبق مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن وزارت راه و شهرسازی به قدس میگوید: شهرهای ما در چند دهه اخیر بهشدت از فرهنگ اسلامی و ایرانی فاصله گرفتهاند. نمود این موضوع را هم در شهرسازی و هم در نمای معماری داخلی و بیرونی ساختمانها میبینیم. مثلاً در معماری داخلی خانههای قدیمی ما آسایش و راحتی افراد خانوادهها مورد تأکید بود؛ اما امروز اصلاً آثاری از اینها نیست، بهطوری که حتی صدای همسایگان را در داخل واحدهای مسکونی میشنوید که این موضوع موجب سلب آسایش خانوادهها میشود. یا در نمای بیرونی ساختمانها با نمای شیشهای یا نماهای الحاقی فلزی و حتی گاه با نماهای غیرمرتبط با فرهنگ ایرانی اسلامی مواجه هستیم. این موارد نشان میدهد مقررات ملی ساختمان در مبحث صوت مورد توجه قرار نگرفته است.
وی با ابراز تأسف از اینکه نسل جدید معماران و شهرسازان به الگوهای ایرانی اسلامی در معماری و شهرسازی توجه بسیار کمی میکنند، میافزاید: درواقع اگر شاهد برخی بناهای شاخص معماری هستیم آنها هم برگرفته از هنر معماران قدیمی ما هستند، چون نسل جدید معماران و شهرسازان در زمینه نما و منظر توجه لازم را به الگوهای معماری ایرانی اسلامی ندارند و اگر امروز میبینیم شهرهای بزرگ ما که باید بدون هیچ شرحی بازتاب الگوهای فرهنگی مردم باشد اما اینگونه نیستند؛ نتیجه تغییر در نگاه شهرسازان و معماران و فاصله گرفتن آنها از الگوهای ایرانی اسلامی است.
فاطمی عقدا ادامه میدهد: اگر چه در قوانین و مقررات مربوط به معماری و شهرسازی رعایت الگوهای اسلامی و ایرانی بهصراحت مورد تأکید قرار گرفته و حتی برای پروژههای کلان و ملی وجود پیوست فرهنگی الزامی است؛ اما مشکل اینجاست این قوانین از یک طرف ضمانت اجرایی لازم را ندارند و از طرف دیگر متولیانی مثل شهرداریها عزم جدی برای نظارت و اجرای آنها از خود نشان نمیدهند. مثلاً در مقوله پیوست فرهنگی توجه شهرداریها تنها معطوف به یکسری از پروژههای خاص است، در صورتی که باید در تمام ساختوسازها این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
وی تربیت نکردن معماران آشنا به فرهنگ ایرانی اسلامی از سوی دانشگاهها را یکی دیگر از دلایل این مسئله عنوان میکند و میگوید: بدون تردید بیتوجهی به معماری اسلامی ایرانی که مهمترین شاخصهایش زیباییشناختی، حقوق عامه، مشرف نبودن ساختمانها به یکدیگر، نورگیر بودن و احساس آرامش راحتی ساکنان و شهروندان است موجب دوری شهرهای ما از هویت اسلامی ایرانی میشود که چنین اتفاقی یک فاجعه در حوزه فرهنگ بهشمار میآید. بنابراین برای رفع این مشکل علاوه بر تغییر رویکردها و عزم جدی متولیان بر اجرای قوانین مربوط، باید الگوهای معماری و شهرسازی براساس فرهنگ بومی هر منطقه تدوین شود و در فرایند اجرا و نظارت آنها نیز سازمانهای مسئول به هیچ وجه کوتاهی نکنند تا به مرور زمان شاهد جهتگیری به سمت نمادهای فرهنگ ایرانیاسلامی در ساختوسازها و شهرسازیهای خود باشیم.
پیوست فرهنگی درک نشده است
عبدالحمید نقرهکار، رئیس قطب علمی معماری شهرسازی و رئیس گروه تخصصی معماری و شهرسازی فرهنگستان هنر هم در پاسخ به قدس میگوید: الزامی بودن پیوست فرهنگی برای پروژهها در حوزه معماری و شهرسازی چندان فهمیده نشده است؛ یعنی درک نشده این پیوست چه چیزی است، چه مبانی و چه منابعی دارد و چگونه محقق میشود.
وی اما مهمترین دلیل توجه کافی نکردن به رعایت پیوست فرهنگی در معماری و شهرسازی را متوجه دانشگاهها میداند و میافزاید: مشکل کار به سرفصلها و دروس آموزشی برمیگردد. محتوای آموزشی که در دانشگاهها تدریس میشود ترجمه و تقلید سرفصلها و دروس کشورهای ماتریالستی، لیبرالیستی و غربی است که مبنای آنها اومانیسم به مفهوم غربی و تأمین نیازهای مادی و غریزی انسان است. بنابراین وقتی سرفصلها و محتوای دروس اینگونه است و استادان ما با هویت ایرانی و اسلامی در حوزه فرهنگ و تمدنسازی آشنا نیستند، فلسفه و حکمت هنر اسلامی را مطالعه نکردهند و درباره آنها هیچ شناختی ندارند، یا اصول سبک معماری اسلامی ایرانی را نخواندهاند؛ نه میتوانند این اصول را به دانشجویان خود تدریس کنند و نه برای طرحهای جامع و تفصیلی پیشنگار بنویسند.
وی با اشاره به اینکه آموختههای استادان معماری و شهرسازی ما از زمان تأسیس دانشگاه در دوره پهلوی تاکنون بر اساس آموختههای غربی و کتابهای ترجمهای است، در خصوص راهکارش برای حل مشکل عنوان میکند: به لطف خدا در گام نخست انقلاب بعضی از استادان دانشگاه در زمینه هویت ایرانی اسلامی در حوزه معماری و شهرسازی کتابها و مقالاتی را تألیف کردند، اما متأسفانه اینها هنوز تبدیل به سرفصلهای دروس نشده است. بنابراین امیدواریم در گام دوم انقلاب فرهنگی، وزارت علوم گامهای جدی برای اصلاح سرفصلها و محتوای دروس بردارد و از سوی دیگر برای استادان معماری، کارگاههای آموزشی و هماندیشی بگذارد تا بهتدریج دانشآموختگان، مهندسان مشاور، طراحان و شهرسازان با این مسائل از بنیان آشنا شوند و بتوانند برای برنامهها و طرحیهایشان و یا برای طرحهای جامع و تفصیلی و طرحهای توسعه روستایی پیشنگار فرهنگی داشته باشند.
نقرهکار درباره امکان پیاده کردن الگوهای ایرانی اسلامی در معماری و شهرسازی با توجه به رشد روزافزون قیمت مسکن، نامناسب بودن وضعیت اقتصادی خانوادهها و پایین آمدن مساحت ساختمانها، اظهار میکند: اسلام از بُعد نظری ایدهآلیست است. یعنی عالیترین معماریها و شهرسازیها را برای انسان میخواهد. مقام انسان خیلی بالاست. خداوند میفرماید همه هستی را برای انسان آفریدم و انسان را برای تکامل. خب باید بستر این مهم آماده باشد که یکی از بسترهای مهم آن همین معماری و شهرسازی است. اما از سوی دیگر اسلام در مقام عمل رئالیستترین مکتب دنیا محسوب میشود، بهطوری که در این دین عنوان میشود هرکس در موقعیتی که در آن قرار دارد، یک گام کار خودش را اصلاح یا بهتر کند و اگر هم نتوانست الاعمال بالنیات، ثوابش را میبرد. بنابراین حتی با توجه به شرایط موجود خانواده به لحاظ اقتصادی، اجرای پیوست فرهنگی در ساختوسازها حتماً امکانپذیر است. برای اجرای این برنامه بنده هم مثل خیلی از کارشناسان معتقدم زمین برای ساختوساز باید رایگان شود. یعنی دولت اسلامی باید به هرکسی که نیاز به زمین دارد، خواه برای فعالیت صنعتی، خواه کشاورزی و... زمین به امانت بدهد و اگر از آن بهرهبرداری نکرد آن را پس بگیرد. یعنی نباید زمین حالت مالکیت خصوصی و شخصی داشته باشد که مافیای قدرت و ثروت در حوزه زمینخواری ایجاد شود.
وی در همین زمینه میافزاید: الان شاهد عمودیسازی و بلندمرتبهسازی در شهرها هستیم که این موضوع از یک سو شهرها را به زندان تبدیل کرده و از طرف دیگر موجب تشدید ترافیک، آلودگی هوا، بیماریها، تصادفات و هزاران مشکل مادی و فرهنگی شده است؛ بنابراین باید با رایگان کردن زمین دست از این روش غلط برداشت .
اجرا نشدن سند ملی معماری و شهرسازی
دکتر حیدر جهانبخش، عضو علمی کمیته نما و منظر شهری شهرداری تهران نیز از رعایت نشدن پیوست فرهنگی در معماری و شهرسازی خبر میدهد و به قدس میگوید: درواقع پروژههای بزرگ بهقدری پیچیده هستند که باید حداقل سه پیوست را همراه خود داشته باشند که نخستین آن پیوست فرهنگی است که ضریب تأثیر پروژه را در سبک زندگی و فرهنگ مردم پیشبینی میکند. درواقع باید براساس یکسری اصول و موازین این پروژه به شکل روشنی اجرا شود که چنین نمیشود.
بناها باید به سمت سبک و سیاق معماری ایرانی اسلامی بروند، به این دلیل مهم که حکومتها در تمام ادوار تاریخی، در زمینه ابنیه، سبکی از خود ارائه دادهاند بنابراین جمهوری اسلامی ایران هم باید این کار را در دوره خود انجام دهد.
وی با بیان اینکه اهمیت دیگر رعایت پیوست فرهنگی در قالب اصول و موازین معماری ایرانی اسلامی تعریف میشود، میافزاید: پس از چهار دهه گفتوگو در این زمینه شاید کمتر از سه ماه پیش بود که سند ملی معماری شهرسازی ایرانی اسلامی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و برای اجرا ابلاغ شد که امید است اگر سراغ پیوستنگاری فرهنگی پروژهها نمیرویم دستکم به این سمت برویم که بر اساس اصول و موازینی که در سند یاد شده، پروژهها را پیشبینی کنیم و چارچوبهایی به آنها بدهیم که نمادی برای امروز و آینده کشور باشند.
جهانبخش در خصوص چرایی رعایت نشدن پیوست فرهنگی در معماری و شهرسازی هم میگوید: اصلیترین دلایل این موضوع به مدیرانی برمیگردد که باید پروژهها را اجرا کنند و پیش ببرند، اما خود آنها به این نکته اعتقاد ندارند که اجرای پروژه نیاز به پیوستنگاری فرهنگی دارد.
وی در پاسخ به اینکه سند ملی معماری و شهرسازی برای اجرا با چه چالشهایی مواجه است، عنوان میکند: مهمترین این چالش است سند ملی معماری و شهرسازی فقط برای بخشهای اجرایی ابلاغ شده و به وزارت علوم ابلاغ نشده است. یعنی تصور این بوده این سند محتوایی که بار نظری دارد بهطور مستقیم میتواند روی میز کسانی که دستاندرکار اجرای پروژهها هستند قرار بگیرد و آنها هم ملزم به اجرای آن هستند؛ در حالی که این سند به لحاظ محتوایی نیازمند آموزش است. یعنی مثلاً بنده به عنوان استاد دانشگاه باید به دانشجویان و نسل آینده یاد بدهم در چارچوب این سند به این الزامات و موضوعات پروژهها فکر کنند و از سوی دیگر استادان بتوانند آن را وارد متون درسی کنند تا نسلهای بعدی هم آماده اجرای این سند در پروژهها باشند.
وی نیز در پاسخ به اینکه چگونه میتوان در ساخت واحدهای مسکونی که هر سال کوچکتر میشوند معیارهای معماری ایرانی اسلامی را رعایت کرد، میگوید: بهطور کلی چند مؤلفه روی ساختار یک معماری تأثیر دارد که یکی از آنها ابعاد و اندازه است. مثلاً در معماری سنتی ایران خانههایی را میبینیم که مساحتشان شاید یک دهم ساختمانهای بزرگ آن منطقه باشد، با وجود این در آنها اصول انسانی، اخلاقی و اعتقادی رعایت شده است، بنابراین رعایت معیارهای اسلامی ایرانی در حال حاضر هم امکانپذیر است اما نباید کوچکسازی ساختمانها از یک حدی بیشتر شود. برای مثال شهرداری موضوع ساخت خانههای ۲۵ متری را مطرح کرده بود که خیلیها با این موضوع مخالفت کردند و گفتند در این متراژ حداقلهای استاندارد زندگی، سبک زندگی و اخلاق و فرهنگ از بین میرود. البته هیچ کس توجهی به اینگونه مخالفتها نمیکند، چون در حال حاضر فقط وجه اقتصادی بر تصمیمگیریها اثرگذار است و غیر از این انگار هیچ شاخصه دیگری را در نظر نمیگیرند.
نظر شما